خبرهای بروز

خبرهای بروز

برای همیشه آپدیت باشید
خبرهای بروز

خبرهای بروز

برای همیشه آپدیت باشید

فروش ۳۰۰ هزار پلی استیشن Vita سونی در دو روز اول


سرانجام چند روزی است که فروش کنسول بازی پرتابل جدید سونی «پلی استیشن Vita» در کشور ژاپن آغاز شده و سونی می گوید که در دو روز اول بیش از ۳۰۰ هزار عدد از این کنسول ها به فروش رسانده که نشان دهنده استقبال خوب کاربران از محصول جدید این شرکت است.

البته آغاز فروش این کنسول بازی محبوب با دردسرهایی هم همراه بوده است، چرا که بسیاری از کاربران با اشکالات نرم افزاری بر خورد کرده اند که شرکت سونی را مجبور به انتشار یک بیانیه عذرخواهی نموده و یک آپدیت برای رفع مشکلات منتشر کرده است.


سونی می گوید از آغاز فروش اش و استقبال کاربران بسیار خشنود است. هر چند زمان فروش کاملا مناسبی را انتخاب نکرده است. چرا که اگر آمار را مقایسه کنیم می بینیم فروش آغازین کنسول بازی نیتندو 3DS در دو روز اول ۳۷۱ هزار عدد بوده که از پلی استیشن ویتا بالاتر است.


مدل قبلی کنسول بازی قابل حمل سونی، یعنی PS Portable در سال ۲۰۰۴ وارد بازار شد و تا کنون ۷۴ میلیون عدد از آن به فروش رفته است. حالا که نسل جدید وارد بازار شده باید منتظر باشیم و ببینم استقبال کاربران چگونه خواهد بود؟ چرا که حالا و در انتهای سال ۲۰۱۱ تلفن های همراه و تبلت ها هم دارای سخت افزارهای قدرتمندی برای اجرای بازی ها شده اند.



منبع

تلاش گوگل و اپل برای ساخت کامپیوترهای پوشیدنی




دو شرکت بزرگ بر روی یک رویای مشترک کار می کنند: کامپیوترهایی که بتوان آنها را پوشید. به عنوان عینک، لباس، ساعت و… نیویورک تایمز می گوید هر چند این دو شرکت به صورت مجزا در این مسیر کار می کنند اما هدف هر دو یکسان است و سال ها است که مشغول تحقیق و بررسی روی آن هستند.

به نظر می رسد اپل هم اکنون مدل های آزمایشی از نوعی آی پاد با نمایشگری خمیده را آزمایش می کند که شما می توانید توسط منشی صوتی «سیری» آن را کنترل کنید و تعداد محدودی از کارمندان اپل مشغول استفاده و تست آن هستند.

در طرف دیگر سی نت پیش بینی می کند که گوگل هم مشغول کار روی یک عینک پیشرفته است که مراحل آخر طراحی اش را طی می کند و تا حد زیادی شبیه عینک های معمولی است با چند دکمه اضافی روی دسته ها. شیشه های این عینک از فناوری جدیدی استفاده می کند که می تواند به عنوان نمایشگر اطلاعات هم استفاده شود و دیگر خودتان حدس بزنید گوگل چه کارهایی با آن می کند.

گفته می شود که این عینک می تواند به تلفن همراه شما متصل شده و به اینترنت هم دسترسی داشته باشد. از آنجایی که گوگل هر چه زودتر می خواهد این ایده را تبدیل به یک محصول واقعی بکند مهندس های متخصصی را از نوکیا، اپل و برخی دانشگاه ها به کمک گرفته تا هر چه زودتر شاهد ورود یک محصول واقعی به بازار باشیم.

البته هیچ کدام از این دو شرکت به صورت رسمی در مورد این محصولات اظهار نظری نکرده اند و در پشت درهای بسته مشغول کار روی فناوری های خودشان هستند. اما به نظر می رسد باید منتظر ورود و محبوب شدن یک نسل جدید از گجت ها باشیم: گجت های پوشیدنی.

 

منبع

راهنمای کامل یک چرت عصرگاهی




امشب شب یلدا و طولانی ترین شب سال است و احتمالا قصد دارید تا پاسی از شب بیدار بمانید. اما برای اینکه بتوانید انرژی لازم برای بیدار ماندن داشته باشید لازم است که عصر یک چرت کوتاه بزنید. راستی شما بعد از ظهر ها می خوابید؟

بعضی افراد به خوابیدن در بعد از ظهر عادت دارند و بعضی دیگر مخالف آن هستند. اما جالب است بدانید، خواب بعد از ظهر موضوع بررسی های علمی زیادی بوده و تحقیقات مختلفی مفید بودن آن را اثبات کرده است.

اما برای اینکه یک خواب بعد از ظهر مفید و مناسب با بیشترین بازدهی مغزی و بدنی را داشته باشید، لازم است نکات مهمی را در این مورد بدانید. نارنجی یک پوستر راهنما برای این کار آماده کرده است. می توانید آن را دانلود کرده و در صورت تمایل پرینت کنید و در اختیار دوستان تان هم قرار بدهید.

امیدواریم با به کار گیری نکات گفته شده خواب خوب و مفیدی داشته باشید. با کلیک کردن روی این لینک پوستر را در سایز بزرگ ببینید.

منبع


یک شاهزاده پارسی غرب زده! - نگاهی به فیلم شاهزادۀ پارسی

 


ما ایرانی‌ها در برابر این فیلم دو راه داریم: یا قبول کنیم که این فیلم یک اثرِ هالیوودی‌ست و چیزی مانند سایر کارهای آنجاست و یا تصور کنیم ایرانی‌ست و بر پایۀ فرهنگ ما شکل گرفته است؛ پس باید کاملا ایرانی باشد و یک تصویر تمام ایرانی از خود به مخاطبانش ارائه دهد.
فکر می‌کنم دربارۀ فیلم «شاهزادۀ پارسی» هیچ چیز مهم‌تر از این نباشد که همین ابتدای کار، تکلیف‌مان را با خودمان مشخص کنیم. اگر قبول کنیم که این فیلم، یک اثر هالیوودی‌ست، می‌توانیم با خیالِ راحت از تماشایش لذت ببریم اما اگر انتقاد کنیم که کجای فرهنگِ ما ایرانی‌ها شبیه چیزی‌ست که در این فیلم ارائه شده است، کارمان سخت می‌شود و سایر چیزهایی که باید ببینیم را هرگز نخواهیم دید
prince-of-persia-001.jpg

 

نگارنده می‌خواهد راه اول را در پیش گیرد و بدون دغدغه، نگاهی به این فیلم هالیوودی بیندازد و ببیند این اثر تا چه حد توانسته است خواستۀ سازندگانش را برآورده سازد. فیلم «شاهزاده پارسی: شن‌های زمان» بر اساس یک بازی کامپیوتریِ نسبتا قدیمی با همین نام یعنی «شاهزاده پارسی» ساخته شده است. پس با فیلمی روبه‌رو هستیم که برای اکران، بیشتر روی کمک «گِیمرها» حساب می‌کند تا سایر افراد. گِیمرهایی که سال‌ها این بازی را انجام داده‌اند و به نوعی تمام چَم‌وخَم کار دست‌شان است و داستان ماجرا را کامل می‌دانند. از آنجا که هدف اصلی از ساخت این فیلم، فروش آن بوده است، پس سازندگان برای این‌که دچار زیان مالی نشوند مجبور بوده‌اند یک فیلم با داستان و روایتی ساده تولید کنند تا قشرِ اصلی مخاطبان‌شان را که همان «گِیمرها» هستند و معمولا حوصلۀ داستان‌های پیچیده و سنگین را ندارند، خسته نکنند و با دست خودشان فراری‌شان ندهند.
برای فیلمی با این شکل و تِم، بهترین راه برای راضی نگه‌داشتن مخاطب و بالا بردن سطحِ کار، استفاده از «جلوه‌های ویژه» است. ما در «شاهزاده پارسی» با صحنه‌هایی روبه‌رو هستیم که دارای جلوه‌های ویژۀ چشم‌نوازی هستند. جلوه‌های ویژه از فیلم بیرون نزده‌اند و کاملا طبیعی در اثر جا افتاده‌اند که البته در قسمت‌هایی اندک، شاهد نقص‌هایی مانند عدم توازن میان صحنه‌های اکشن و صحنه‌های درام هستیم که در مقایسه با کلّیَت مجموعه، قابل چشم‌پوشی هستند.

«
مایک نیول» کارگردانِ فیلم، با درایت توانسته است فیلمی جذاب و خوش‌ساخت را بر روی پرده بیاورد که در پاره‌ای از لحظات، نفس را در سینۀ بیننده حبس می‌کند. این فیلم هیچ‌گونه ادعایی ندارد و به‌خاطر همین بی‌ادعا بودنش است که می‌توانیم از دیدنش لذت ببریم و دوستش بداریم. اصلا از فیلمی که از روی یک بازی اکشن ساخته شده است، چه انتظار دیگری غیر از هیجان و صحنه‌های اکشن دارید؟ کارگردان توانسته است تا حد نسبتا زیادی از عهدۀ وظایف محوله، به‌خوبی برآید.

دربارۀ بازی‌ها هم تنها، ذکر چند مطلب کافی‌ست. «جِیک جیلِن‌هال» که تا پیش از این فیلم به بازی در فیلم‌های دِرام و رُمانس شُهره بوده است، در «شاهزاده پارسی» به یک‌باره، با یک انتخابِ غیرمنتظره، ایفاگر نقش «دستان» در این فیلم شد؛ فیلمی که وی مجبور بود برای اجرایش، بازویی کلفت کند و هیکلی عضلانی و سِتَبر به هم زنَد!

prince-of-persia-003.jpg


«
جیلِن‌هال» در این اثر، نقش یک شاهزادۀ پارسی را به نام «دستان» ایفا می‌کند که فرز و چابک است و البته مثبت. وی ناخواسته درگیر توطئه‌ای می‌شود که ابتدا تصور می‌کند توسط برادر ناتنی‌اش پی‌ریزی شده است ولی پس از مدتی متوجه می‌شود که اشتباه فکر می‌کرده و عمویش عامل اصلی این توطئه شوم است. حالا «دستان» باید با کمک یک شاهزادۀ دیگر به نام «تامینا» یا همان «تهمینه» خودمان(!) که یک‌سوی دیگر این ماجراست دست‌به‌یکی کند و جلوی این توطئه را بگیرد. این خلاصه‌ای بسیار مختصر دربارۀ این فیلم بود.

به نظر نگارنده، «جیلِن‌هال» در حدِ قهرمانِ این‌گونه فیلم‌های فانتزی، توانسته است به‌خوبی از عهدۀ نقشش برآید. این عقیده وقتی بیشتر قوت می‌یابد که ما قبلا کمی به بازی «شاهزاده پارسی» دقت کرده باشیم. «جیلِن‌هال» شباهت بسیاری به کاراکتر موجود در گِیم دارد. این اتفاق بسیار خوشایندی برای گِیمرهایی‌ست که دوست داشتند قهرمان فیلم‌شان با قهرمان گیم‌شان برابری کند.

اما متاسفانه در سوی دیگر، «جِما آرتِرتُون» که ایفاگر نقش «تهمینه» است به هیچ‌وجه نتوانسته برای مخاطبِ خصوصا ایرانی‌اش، باورپذیر باشد. شخصیتِ وی بیشتر شباهت به فیلم‌هایی دارد که پیرامون «کالج» و مسائلِ «تین اِیجری» ساخته می‌شوند. مخاطب هرگز نمی‌تواند تصور کند که این بازیگر، واقعا یک شاهزادۀ دوران قدیم است و آن‌ هم از نوع شرقی‌اش!

فیلم «شاهزاده پارسی» از نوع همان فیلم‌هایی‌ست که «دزدان دریایی کارائیب» و «هَری پاتر» هم در آن ژانر قرار می‌گیرند؛ البته از نوع خفیف‌تر و کم‌سروصداترش. این فیلم که با بودجه‌ای حدود ۲۰۰ میلیون دلار و توسط کمپانی «دیزنی» ساخته شده است، توانست فروش خوبی داشته باشد و انتظار سازندگانش را تا حدود زیادی برآورده سازد.
prince-of-persia-002.jpg


هنگامی که این فیلم به اکران درآمد با توجه به اینکه این اثر با محوریت کشورِ ما ساخته و پرداخته شده بود، نگاهی بسیار عمیق‌تر نسبت به سایر آثار هم‌زمانش در میان ما فارسی‌زبانان به خود جلب کرد. اگر مانند بعضی از دوستان خُرده بگیریم که چرا تصویری متفاوت از ایرانِ ما در این فیلم روایت کرده‌اند، به جایی نمی‌رسیم و تنها اوضاع را برای خودمان پیچیده‌تر می‌کنیم. این دوستان باید بدانند که هدفِ اصلی از ساخت این اثر، فروش آن بوده و از آنجا که صنعتِ سینمای آمریکا در کشور ما هیچ جایگاه قانونی و رسمی ندارد پس سازندگان این اثر، روی هر جایی برای فروش حساب باز کرده بودند جزء ایران.

به همین علت طبیعی‌ست، محتوای اثر با توجه به فرهنگ و خلق‌وخوی مردم بازارِ هدف، طراحی و تولید شود. مردم آمریکا و کشورهای غربی علاقۀ چندانی ندارند که یک قهرمان کاملا ایرانی ببینند که برای‌شان غریب و دور از ذهن باشد. تا زمانی‌که سینمای کشور خودمان دست‌به‌کار نشود و برای شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌هایمان اثری شایسته تولید نکند باید طیِ سالیان آتی، همچنان شاهدِ اکران چنین فیلم‌هایی غیرواقعی دربارۀ تاریخ‌مان باشیم؛ چیزی شبیه به همین شاهزادۀ پارسی که غرب‌زدگی از سَر و رویَش می‌بارد.


فیلمرو


 


منبع

 

پیشگویی های IBM: تنها ۵ سال فاصله تا ذهن خوانی و چیزهایی عجیب تر


دنیا با سرعت باور نکردنی تغییر می کند. شاید حتی سریعتر از آن که بتوان تصور کنیم و خودمان را با آن وفق دهیم. و قرار است طی ۵ سال آینده، یک داستان علمی-تخیلی به موضوعی غیر افسانه ای و واقعی تبدیل شود. ما خواهیم توانست ذهن یکدیگر را بخوانیم. تمامی رمزهای عبورمان را فراموش کنیم، و تمام انرژی مورد نیاز خانه مان را خودمان تولید کنیم.

اینها تنها سه تا از
۵ پیشگویی IBM هستند که دیروز در کنفرانس سالیانه « ۵ در ۵ » رونمایی کرد. مراسمی که آی بی ام در آن به معرفی ابداعات آینده نگرانه ای می پردازد که قصد دارد روی آنها کار کند.

اگر کنجکاو هستید تا در خصوص این تکنولوژی های آینده ساز
IBM بیشتر بدانید، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

 

پروژه ۵ در ۵ بخشی از برنامه Smarter Planet یا سیاره هوشمندتر جناب بیگ بلو (آی بی ام) است که به عنوان یک مبتکر پیش قدم در بهبود زندگی در سیاره زمین از سال ۲۰۰۸ آغاز کرده است. اولین لیست ۵ در ۵ این پروژه را تقریبا می توان موفقیت آمیز توصیف کرد. IBM در سال ۲۰۰۸ پیشنهاد کرد که شرکت ها سعی کنند طی ۵ سال به تکنولوژی دست یابند که مصرف کنندگان بتوانند با وب صحبت کنند و وب هم به آنها پاسخ دهد.

اما به گمانم پیشگویی و درخواست های امسال جناب آبی بزرگ خیلی تخیلی تر و پر از ابهام هستند:
- ذهن خوانی بعد از این یک موضوع علمی-تخیلی نیست.
- شما می توانید نیروی مورد نیاز خانه تان را با انرژی که خودتان تولید کرده اید، تامین کنید.
- شما دیگر هیچ گاه به رمزعبور نیازی نخواهید داشت.
- تبعیض دیجیتالی باید متوقف شود.
- ایمیل های ناخواسته (Junk mail) تبدیل به ایمیل های اصلی و با اولویت بالا خواهند شد.

یکی از جذاب ترین ایده هایی که توسط آی بی ام پیش گویی و ادعا شده است، ذهن خوانی است. اما نباید فکر کنید چیزی که دانشمندان می گویند این است که به دوستان (و مهمتر از آن دشمنان تان) خیره شوید و بدانید که او به چه چیزی فکر می کند. که مطمئنا چنین چیزی بیش از چندین دوره
۵ ساله زمان نیاز دارد! چیزی که آی بی ام به دنبال آن است، این است که چگونه مغز ما ممکن است روزی بتواند با ابزارهای محاسبات کامپیوتری سینک و همسان شده و ارتباط برقرار کند:

 

اگر شما نیاز دارید که به کسی زنگ بزنید، تنها کافی است به این کار فکر کند، خودش اتفاق می افتد. یا اینکه شما می توانید مکان نمای کامپیوتر را روی صفحه مانیتور کنترل کنید، تنها کافی است به مقصد مکان نما روی صفحه فکر کنید.

دانشمندان رشته بیوانفورماتیک (جمع آوری و تحلیل داده های پیچیده بیولوژیکی، مانند کدهای ژنتیکی) هدست هایی با سنسورهای پیشرفته طراحی کرده اند که می تواند فعالیت های الکتریکی مغز را خوانده و با آن حالات صورت، احساسات و سطوح تمرکز و افکار شخص را بدون اینکه وی هیچگونه فعالیت کلامی و فیزیکی داشته باشد، تشخیص دهند.

طی پنج سال، ما اپلیکیشن های اولیه ای از این تکنولوژی را در بازی ها و صنایع سرگرمی خواهیم دید. علاوه بر این، پزشکان می توانند از این تکنولوژی برای مطالعه و تست الگوهای مغزی استفاده کنند. حتی ممکن است برای توان بخشی دوباره به بخش های آسیب دیده مغز و کمک به شناخت بهتر ناتوانی های مغزی از قبیل اوتیسم مفید باشد.

 

طرح توسعه دیگری که به صورت بالقوه توانایی تغییر دنیا را دارد و IBM به صورت جدی تصمیم دارد طی کمتر از ۵ سال آینده آن را عملی کند، این است که ما قادر باشیم خودمان انرژی مورد نیاز خانه های مان را تولید کنیم. این یک ایده رادیکالی و در عین حال بنیادین است که می تواند تمامی صنعت انرژی دنیا را به لرزه درآورد. اما در دنیایی که هر گرم دی اکسید کربنی که وارد جو می شود، این پتانسیل را دارد که انتقام سخت و مخربی از سیاره نه چندان سبزمان بگیرد، این می تواند یکی از بهترین ایده های بشر باشد که به واقعیت تبدیل می شود.

 

هر چیزی که حرکت می کند و یا گرما تولید می کند، می تواند به صورت بالقوه تولید انرژی کند که باید جذب و جمع آوری شود. دویدن، راه رفتن، رکاب زدن. گرمای تولیدی از کامپیوتر. حتی آبی که درون لوله های خانه جاری است. پیشرفت در تکنولوژی انرژی های تجدید پذیر به افراد این امکان را خواهد داد تا انرژی های جنبشی را که هم اکنون هدر می روند، جمع آوری کنند و از آنها برای تامین نیروی خانه، ادارات و شهرهای شان استفاده کنند.

 

آی بی ام معتقد است که ممکن است بتوانیم برای مثال با استفاده از گجت های کوچکی که روی دوچرخه های مان نصب می کنیم، انرژی قابل توجهی تولید کنیم.

 

دیگر نیازی به رمزعبور نیست

ابداع بزرگ دیگری که IBM معتقد است به زودی اتفاق خواهد افتاد و زندگی روزمره ما را بهبود خواهد بخشید، مرگ رمزهای عبور است. و چیزی که آنها می گویند، این است که کمتر از ۵ سال دیگر، احتمالا هر فردی یک زیرساخت بیولوژیکی قابل اعتنا برای جایگزین در اختیار دارد.

 

شما دیگر به ساخت، نگهداری و به خاطر سپاری رمزهای عبور مختلف برای ورود به سایت ها و لاگین های متفاوت و متعدد نیازی نخواهید داشت. تصور کنید که جلوی دستگاه خودپرداز بانک (ATM) بایستید و به سادگی با گفتن نام تان و نگاه کردن به سنسور کوچکی که می تواند الگوی منحصر به فرد رتینای چشم تان را تشخیص دهد، با امنیت بسیار بالایی پول مورد نیازتان را دریافت کنید. یا اینکه با همین کار می توانید حساب بانکی تان را روی موبایل یا تبلت تان چک کنید و نیازی به دردسر های وارد کردن رمزعبور و این کارهای اضافه ندارید.

 

همه اینها به خاطر مجموعه ای از سیستم ها است که قرار است به خدمت گرفته شوند و آنها را امروزه با نام تکنولوژی های بیومتریک مولتی فاکتور یا چند فاکتوری می شناسیم. و در نتیجه صورت ها، صداها و رتیناهای اختصاصی ما تبدیل به رمزعبور اصلی ما خواهند شد. به زودی برای ورود به هر جایی که نیاز به رمزعبور دارد، دیگر نیازی به وارد کردن رمزعبور نخواهیم داشت، چه برسد به اینکه بخواهیم این عبارات سخت و عذاب آور را به خاطر بسپاریم.

نظر شما درباره پیشگویی هایی برادر بزرگ آبی رنگ چیست؟ فکر می کنید تا چه حد این پیشگویی ها به واقعیت نزدیک خواهند شد؟ پیشگویی شما برای تکنولوژی های زندگی انسان در
۵ یا ۱۰ سال آینده چیست؟

 

منبع

ناسا روبات جراح به فضا می فرستد




اگر اخبار مربوط به روباتها را دنبال می کنید حتما با نام "داوینچی" ربات جراح معروف و پیشرو آشنا هستید. این ربات که از آن برای انجام عمل های جراحی حساس استفاده می شود قابلیت کنترل از راه دو را نیز دارد.

همین موضوع باعث شد که مسوولان ناسا به فکر استفاده دیگری از این ربات جراح بیافتند: تعمیر فضاپیما ها

تعمیر سفینه های فضایی یا اجزای مختلف ایستگاه های فضایی کاری بسیار پرهزینه در عین حال پر ریسک است و نیاز به تربیت فضانوردانی ماهر و جان بر کف دارد، اما اگر بتوانیم این کار سخت را به یک ربات واگذار کنیم چه؟

این سوالی بود که به ذهن متخصصین فضایی ناسا رسید و از آنجایی که یک ربات هنرمند به نام داوینچی حاضر و آماده بود، سوال آنها به زودی پاسخ خود را پیدا کرد. ناسا به سراغ مهندسین روبوتیک پزشکی دانشگاه جانز هاپکیز و دانشگاه ویرجینیای غربی رفت و از آنها خواست تا روبات داوینچی را طوری طراحی و برنامه ریزی کنند که برای انجام کارهای ظریفی در حد بریدن نوارهای پلاستیکی نگهدارنده، بدون آسیب رساندن به دیگر اجزا آماده باشد.

به این ترتیب یک مهندس می تواند روی زمین و پشت دستگاه کنترلی خود لم بدهد و بدون تحمل سختی های سفر به فضا، کار تعمیر یک فضاپیما را به راحتی انجام دهد.

البته فعلا مشکل اساسی که در این زمینه وجود دارد، تاخیر در دریافت و ارسال داده های بین زمین و فضاپیما خواهد بود که مهندسین در حال اندیشیدن چاره ای برای آن هستند. به نظر شما آیا می توان راه حلی برای این مشکل پیدا کرد؟


منبع